سنگر
من ایرانیم آرمانم شهادت
حدود 10-12 سال قبل که اولین کنگره سرداران برگذار شد بخش فرهنگی کار (نشریه لاله های خونین و جمع آوری اطلاعات و عکس شهداو فیلم وطراحی) رو انجام می دادم ؛ لذا حال و هوای خاصی داشت ، بخاطر اینکه خودم رو بیشتر توی این فضا قرار بدم تا بقول هنرمندها حس کار رو بهتر بگیرم ، رو پشت بام خونه مون یه سنگر کوچک ساخته بودم و گه گاهی دلتنگیهام رو باهاش تقسیم می کردم ، یه روز ظهر خوابی دیدم که کلا دل هوایی شد و همون موقع زیر تیغ آفتاب رفتم توی سنگر و حسابی دلم رو خالی کردم ، وقتی اومدم پایین چنان از گرما پخته بودم که اهل منزل هم متوجه شدن ،تنها چیزی که ذهنم رو مشغول کرده بود این قضیه بود ؛ من ده دقیقه رفتم توی این سنگر اینهنه بی تاب شدم چطور رزمنده ها ماه ها تو جنگ بدون آب و برق این وضعیت رو تحمل می کردن ؟!!!
- ۹۲/۰۵/۱۰