دو کلمه حرف حساب
ما همیشه عادت داریم از وقایع و خاطرات جبهه ، از فتوحات و شجاعتها مون بگیم ، اینو کشتیم ، اونو زدیم ، این کار رو کردیم اون کار رو کردیم و خلاصه همه چی از دید آنچه مشتری میخاد تعریف می کنیم و اگه مخا لف با سلیقه ای هم سخنی گفته بشه ، اعتراضات بلند میشه که فلانی جنگ رو به سخره گرفته ، بیچاره اونهایکه جبهه رو لمس نکردن ، جنگ رو از دید کارگردانهای فیلمهای کلیشه ای جنگی دیدن و جبهه رو تویه شیار و چنتا سنگروبارش گلوله و ترکش و آخرش هم شهید شدن عده ای و در پایان رسیدن یاری کنندگان ، بنطر شما می شود 8 سال زندگی در کنار هم با آنهمه تفاوت سنی و سلیقه قومی و فرهنگی ، حرفهای دیگه ای و چیزی جزصحنه های غم انگیز نداشته باشه ؟ من فکر می کنم شاید لازم باشه یه عده هم بیان از صحنه های زیبای جنگ بگن ، از سفره های هفت سین در سنگرها ، از شوخی ها و بازیهای کل دز و خرتپلو و خنده و شادی بچه ها پشت خاک ریز بگن ، از آنهمه لحظات خوب در کنار هم بودن ، اگه فکر می کنید اینجور ناگفته ها به سیاستها ی حفظ فرهنگ دفاع مقدس لطمه می زنه ، لا اقل همه چیز رو از دریچه خشونت جنگ به نسلهای بعد نشون ندیم .و من تصمیم دارم برای تنوع در گفتارو بیرون اومدن از یک نواختی از اون روی سکه جنگ و خاطرات خوب هم خاطره بگم ؛ چه اشکال داره بگیم من فلان جا اشتباه کردم و بخاطر اشتباه من بود که فلان اتفاق افتاد ، تا هم انتقال تجربه ای باشه برای دیگران و هم از تکرار مکررات جلو گیری بشه تا بخاطر یکنواختی خاطرات ، در برگزاری برنامه ها و شب خاطره هامون دنبال نفر نباشیم که مجبور بشیم از فلان سردار دعوت کنیم تا از نام او برای فراوانی مجلسمون سود ببریم ، و یا بعلت کمبود مطالب آموزنده و خاطرات ناب بچه های این خطه ، اینهمه در تبلیغات و جزوه های حوزه علمیه گراش از دیگران بیشتر از سرداران و رزمندگان خودمون بنویسن ، اینجا گراش است و نسل ما تشنه شنیدن سرگذشت نیاکان خودشون بیشترند تا کسان دیگر .... لطفا مراقب باشید
- ۹۲/۰۵/۱۴