مدرسه و جنگ
بعضی وقتها فکر می کنم بعضی از چیزها رو نباید نوشت و یا نباید گفت ولی شاید اینجوری همدرست نباشه ، هی نگفتیم و نگفتن تا دیگران واقعیات رو تحریف کردن و شاید در بعضی از موارد هم وارونه جلوه دادن لذا شاید این آخرین فرصتها باشه برا ی گفتن ...
ما از قدیم الایام باشهر همجوار برسر خیلی از مسایل درگیری داشتیم در زمان جنگ هم چنین بود ، یکی از همینها ، موضوع گزارش آماری اعزام نیرو و کمکهای مردمی به جبهه بود که بنام خودشون می د ادن و در رسانه ها نیز چنین اعلام می کردن واین موجب دلخوری مردم و رزمندگان می شد ، خصوصا جمع آوری کمکهای دانش آموزی و آمار اعزام دانش آموزان به جبهه ، لذا برآن شدیم که به این موضوع جنجال برانگیزسرو سامان بدیم ، پیشنهادهای زیادی شد ولی هرکدام به نوعی رد می کردن تا اینکه چند روزی عصا به دست کور افتاد ، طی بخشنامه ای از طرف تبلیغات ، ستاد تبلیغات مدرسه و جنگ با ماموریتی مشخص که اول در اختیار گذاشتن ساعتی قانونی تحت عنوان زنگ آموزش نظامی که تا آن زمان یا از زنگهای ورزش استفاده می شد یا امور تربیتی همکاری داشت دوم جمع آوری کمکهای دانش آموزی توسط این ستاد زیر نظر تبلیغات سپاه و مواردی از این دست که خوشبختانه این مورد گرفت و آموزش و پرورش وقت هم طی نامه ای به مدارس خواستار همکاری و اجرای دقیق این بخشنامه شد هرچند مدتی بعد نسبت به این اقدام اعتراضاتی از شهر همجوار در بر داشت ولی تا پایان جنگ این برنامه ها از جمله آموزش نظامی در مدارس بصورت زنگ پایانی تمام کلاسها در سطح راهنمایی و دبیرستان پسران و در مدارس دیگر جمع آوری کمکهای دانش آموزی به جبهه با این طرح انجام می گرفت که بعدها دولت نیز در سطح کشور اینگونه اقدامات را قانونی اعلام کرد و کتاب آمادگی دفاعی را نیز به دروس مدارس افزودکه هنوز هم ادامه دارد و حتماً دانش آموزان اون زمان کلاسهای آموزش نظامی یادشون هست که با چه شور و حالی تشکیل می شد و شرکت می کردن که نتیجه این اقدامات و آموزشها ، تقدیم بیش از 40 شهید دانش آموز به محضر حق تعالی و هدایت و گزارش صحیح از آمار جمع آوری کمکهای دآنش آموزی گراش به مسوولین و رسانه های جمعی و ارسال مستقیم به جبهه های نبرد بود ، یاد همه شهداء همواره در یادها و راهشان مستدام و همکاری همه در این خصوص جای بسی تشکر و قدر دانی است .
- ۹۲/۰۵/۱۱